اندر حکایت دزدیدن قندک میرزا توسط عده ای نامعلوم الحال!

بسم الله الرحمن رحیم. هست کلید در گنج حکیم.

دوستان سلام

ابتدا واجب می دونم که از محبت و اظهار لطف  استاد شفتال ونرگس بانو و دیگر دوستان  عزیزتشکر کنم

حتما یادتون هست که گفته بودم وبلاگی داشتم که مصادره شد.بعد هم اتفاق های ناگواری رخ داد که فعلا از ذکرش صرف نظر می کنم. تا این که دوستان  از بنده خواستند که وبلاگ جدیدی ایجاد کنم و بنده نیز اطاعت امر کردم.پس خیلی خیلی به وبلاگ حقیر خوش آمدید. قدمتون  هم روی چشم.

حالا این که چی شد قندک یهویی غیبش زد؟....

آقا به محض این که مدارس و دانشگاهها باز شدند عده ای گانگستر نا معلوم الحال  از خدا بی خبر قندک راهنگام تعطیل شدن روزنامه همشهری  از جلوی در دفتر مرکزی دزدیدند .چشم بند زده و به جای نامعلومی بردند. اما بعدا که متوجه شدند بنده به درد لای جرز هم نمی خورم وسط یکی از خیابانها رهایم کرده و رفتند و این است که الان بنده در خدمت شما دوستان و عزیزان هستم.

ضمنا از همگی به دلیل احوال پرسی و نگرانی تشکر می کنم. برقرار باشید. فعلابااجازه....